در این جایگاه تاکنون در مورد ابعاد مختلف تحول در آموزش و پرورش نوشتهایم، سعی داشتهام به عنوان یک کارشناس، موضوع تحول در آموزش و پرورش و پرورش را از زوایای مختلف و در لایههای مختلف طرح و بحث کنیم. از لایههای فلسفی تا برنامه و بودجه، از سیاستگذاری و تصمیمگیری در ستادها تا سطح مدرسه و از لایه ملی تا محلی را مورد توجه قرار دادهایم، البته که در همه به قدر وسعمان عمیق شدهایم! علت هم این بود که میدانستیم تحول بجز در یک مجموعه بههم پیوسته که همه عوامل و عناصر از صدر تا ذیل یک جهت را نشانه گرفته است به وقوع نمیپیوندد.
ایجاد تحول به عنوان یک امر واقعی نیازمند دو بال است:
۱- برنامه تحول
۲- مدیریت تحول
#برنامه_تحول، نسخه #راهبردی (انتخاب اولویتها و تعیین نقاط پیشران)، #عملیاتی، #مدرسهمحور و #مردمی (و نه خصوصی) سند تحول بنیادین است که مورد تفاهم و عمل جمعی از جوانان حزبالهی تعلیم و تربیت به عنوان #وزیر و #مدیران_ارشد وزارت آموزش و پرورش و #مدیران_استانی آموزش و پرورش است.
#مدیریت_تحول، هدایت و حمایتِ حرکت عمومیِ تحولِ در نظام تعلیم و تربیت است که به عنوان پیشران تحول باید شکل بگیرد. برنامه تحول و مدیریت تحول لازم و ملزوم همدیگرند؛ اما تحول در وزارتخانهی آموزش و پرورش و جایگاه آموزش و پرورش در دولتِ آینده، پیشران تحول در نظام تعلیم و تربیت است.
همچنین در این رابطه این متن را ببینید:
راهبرد ثقلین محور پیشرفت و تعالی کشور در گام دوم
مطالبه رهبر معظم انقلاب برای حضور جوانان انقلابی در عرصه مدیریتی آموزش و پرورش حداقل ۳ سال قبل از مطالبهی ایشان برای تشکیل دولت جوان حزبالهی صورت گرفته است.
میتوان استدلال کرد که پیشران و تثبیت کننده و ارتقاء دهنده تشکیل دولت جوان حزب الهی، آموزش و پرورش جوان حزبالهی است. این هم در تجربه انقلاب اسلامی مسبوق به سابقه است و شکلگیری دولت حزبالهی شهیدان رجایی و باهنر از بطن آموزش و پرورش بوده است و هم آموزش و پرورش به عنوان بزرگترین مجموعهى حکومتى در نظام جمهورى اسلامى است بجز تربیت دانشآموزان، تربیت مدیران و کارگزاران نظام اسلامی را در کارنامه خود دارد، نگاهی به سوابق نمایندگان مجلس در ادوار مختلف و همچنین تعداد قابل توجهی از استانداران و فرمانداران و سایر مسئولین این مهم را اثبات میکند.
به نظر میرسد که دولت جوان حزب الهی در واقع تضمین کنندهی شایستگیهای مدیریتی و ایجاد ثبات در راهبردهای مدیریتی و اجرایی است که آنها را به صورت عمومی در بدنه مدیریتی کشور و دولت آینده تحقق میبخشد. و این دو یعنی تضمین شایستگیهای کلیدی مدیریتی و ثبات آنها، در گروِ جوانگرایی است و این همان اکسیر اجرایی شدن سند تحول در آموزش و پرورش نیز هست.
هر چند که دولت یازدهم و دوازدهم نه تنها توجهی به این مطالبه رهبر معظم انقلاب نداشت بلکه خلاف آن حرکت و اقدام کرد و با برنامههای مختلف -آگاهانه و یا ناآگانه- سعی در انسداد و قطع این چشمه جوشان داشت اما مثل همیشه رهبری عزیز مانع شدند لذا به حول و قوه الهی تصور ترکیب نیروهای آموزش و پرورش در ۵ سال آینده (خصوصاً با استقرار دولت جوان حزبالهی و تسریع این فرایند) بسیار امیدآفرین و شورانگیز است. این مهم را میتوان سکوی جهش در تحول نظام تعلیم و تربیت قلمداد کرد.
تحول در نظام مدیریت کشور با تشکیل یک دولت جوان حزبالهی از ضروریات ادامه مسیر پیشروندهی انقلاب اسلامی است؛ شاید در مورد برخی از وزارتخانهها بتوان کار را به غیر جوانان سپرد اما تغییر بدنه مدیریتی آموزش و پرورش به بدنه جوان حزبالهی به هیچوجه قابل چشمپوشی نیست.
بخش دوم:
لزوم ثبات در مدیریت تحول
در مورد نقش مدیریت (ثبات + شایستگی) برای تحول زیاد در این جایگاه نوشتهام و اخیراً در یادداشتی نیز آن را شرط ضروری و اولیه تحول بیان کردهام.
ممکن است که این تلقی برای برخی مخاطبان پیش آمده باشد که بحث ما صرفاً یک الزارم اداری و سیاسی است. ضمن اینکه این موضع مهم است و تغییرات مدیریتی پیدرپی یکی از عوامل مخل هر سازمانی میباشد اما در مورد این اصلِ اساسی نگاه ما فراتر از اینهاست و ثبات مدیریت تربیتی را دارای مبانی محکم عقلی میدانیم و آن را یک حقیقت میپنداریم که باید از واقعیت به سمت آن حرکت کنیم. در ذیل به چند نکته اشاره میکنم:
۱- درک این موضوع به درک درست از ماهیت وزارت آموزش و پرورش ربط دارد، اگر آن را یک سازمان اداری مانند سایر بخشهای اداری کشور ببنیم به اهمیت این موضوع پی نبردیم! اما اگر این وزارتخانه را یک سازمانِ عاملِ تربیتی ببینیم، آنگاه بدون استدلال درک میکنیم قواعد جریان تربیت ابتدا باید در خود این سازمان استقرار پیدا کند. لذا وزیر، معاونین و مدیران کل ستادی و استانی صرفاً یک مدیر اداری نیستند، راهبران امر تربیت هستند. باز دقت شود که گفته شد که “تربیت” و نه “آموزش” لذا باز صحبت از مدیران آموزشی نیست! به چرخشهای تحول آفرین (چرخش کلی و چرخشهای زیرنظام مدیریت و راهبری تربیتی) توجه کنید.
۲- چگونه است که در مدیریت خُرد جریان تربیت از لزوم نظام دوری و همراهی مربی حداقل در طول یک دوره تحصیلی حرف میزنیم اما این ضرورت را در مورد مدیریت کلان جریان تربیتی مورد غفلت قرار میدهیم.
۳- به این فراز از بیانیه گام دوم توجه کنید: « [انقلاب اسلامی] عیار معنویّت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه بگونهای چشمگیر افزایش داد. این پدیدهی مبارک را رفتار و منش حضرت امام خمینی در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب، بیش از هر چیز رواج داد؛» ضمن تأمل و تفکر در این فراز آن را به زبان اصول و قواعد مدیریت و سیستم ترجمه کنید.
۴- اگر در آیه شریفه «لَقَد كانَ لَكُم في رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن كانَ يَرجُو اللَّهَ وَاليَومَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثيرًا» تأمل کنیم، و به لوازم اسوه بودن توجه کنیم بی شک یکی از لوزام تحقق اسوه بودن برای یک امت، طول مدت بروز و ظهور سیره عملی رسول الله است. همین اصل در پیشروی انقلاب اسلامی ساری و جاری است و نمونهای از آن در بند ۳ اشاره شد.