تعیین وزیر آموزش و پرورش احتمالاً فردا به ایستگاه پایانی خواهد رسید و وزارتخانه راهبردی آموزش و پرورش از بلاتکلیفی خارج خواهد شد. البته این تعیین تکلیف شدن بیشتر تابع شرایط اضطراری است تا هدفهای از پیش تعیین شده.
اصلاً فکر نمیکردیم در دولت سیزدهم چنین شرایطی برای آموزش و پرورش رخ دهد و بیش از سه ماه آموزش و پرورش در اختیار دولت آقای رئیسی نباشد و همچنان ایده و عده دولت قبل بر آن حاکم باشد.
در مورد گزینه مطلوب وزارت آموزش و پرورش همچنان بر همان فکر و ایده که بودیم، هستیم. برخلاف برخی نومعلمان تحولخواه داشتن سوابق آموزش و پرورشی را اصلیترین شاخص وزیر مطلوب نمیدانسته و نمیدانیم، که در پیگیری اهداف تحول به تناقض در گفتار و عمل و اشتباه دچار شویم.
دولت در سومین پیشنهادش برای وزارت آموزش و پرورش راهبرد خود را عوض کرده است. این تغییر راهبرد اگر همراه با پیشبینیها و تدابیری نباشد بی شک آنچه دوباره ضربه خواهد خورد نظام تعلیم و تربیت کشور است.
اگر جوانگرایی در دولت یک اولویت اصلی باشد، این اولویت در آموزش و پرورش یک ضرورت اجتناب ناپذیر است، بیشک اگر این مسیر توسط دولت در آموزش و پرورش حفاظت و حمایت نشود معلوم نیست گفتمان دولت انقلابی و خدمتگذار در آینده به سهولت تداوم پیدا کند.
یادآوری این مطالبه همچنان بر زمین مانده را در این برهه برای دولت حیاتی میدانم:
«یک مسئله در دستگاه مدیریتى آموزش و پرورش، مسئلهى نیروها است. آموزش و پرورش بزرگترین مجموعهى حکومتى در نظام جمهورى اسلامى است … نیروهایى که باید در این شبکهى عظیم بهکار گرفته بشوند، باید خصوصیاتى داشته باشند. یکى از این خصوصیات این است که پرانگیزه باشند، بانشاط باشند؛ از نیروهاى خسته، فرسوده، بىابتکار – کسانى که هرچه بلد بودند، به کار زدند، دیگر هیچ کارى بلد نیستند – نباید بهعنوان عناصر اولویتدار استفاده کرد. اولویت با نیروهاى جوان، بانشاط، پرانگیزه، متدین، انقلابى و کسانى است که مسئلهى آنها در آموزش و پرورش، همان مسئلهى اصلى آموزش و پرورش باشد؛ یعنى تربیت انسانها؛ از اینها باید استفاده کرد؛ این یک مسئله است. بنابراین در مدیریتهاى کلان و سطح بالاى آموزش و پرورش،اولین مسئله به نظر من این است که نگاه کنند، ببینند از چه نیروهایى استفاده میکنند؛ از نیروهاى مؤمن، انقلابى، بانشاط، علاقهمند، عاشق کار خود، و آمادهى ورود در میدانهاى دشوار در محدودهى اهداف آموزش و پرورش؛ این مهمترین کار است.»۱
ضروری است دولت گزینه پیشنهادی خود را از لحاظ گفتمان و ایده تحول حفاظت کند، داشتن گفتمان و ایدههای پیشبرنده در برنامه درسی، تربیت معلم و مدیریت نباید مغفول واقع شود و تمشیت امور جاری و پشتیبانی اصل گردد.
عدم مطالبه و بیان این نکته محوری و مهم از طرف مجلس و کمیسیون آموزش شاید قابل پیشبینی باشد اما از طرف برخی جوانان انقلابی فعال در عرصه تعلیم و تربیت خصوصاً جریانی که با تمام قدرت در بررسی دو گزینه قبلی فعال بود بسیار ناخوشایند و یک زنگ خطر برای «آرمان تحول در آموزش و پرورش» میتواند تلقی گردد.
نکته دومی که ضروری است دولت در حفاظت از گزینه پیشنهادی خود در نظر داشته باشد انتخاب مدیران است. علاوه بر شاخص الزامی اول که در بالا بیان شد، در انتخاب نیروها باید با قاعده قرآنی «لا يَستَوِي القاعِدونَ مِنَ المُؤمِنينَ غَيرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالمُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم فَضَّلَ اللَّهُ المُجاهِدينَ بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم عَلَى القاعِدينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الحُسنى وَفَضَّلَ اللَّهُ المُجاهِدينَ عَلَى القاعِدينَ أَجرًا عَظيمًا»۲ عمل کرد. اینها برای عمل در همین دنیا است نه یک بیان برای صرفاً آخرت.
اولویت با «هزینه دادههای میدان تربیت» است؛ آنانی که در سالهای گذشته به کنجهای عافیت و ثروت در دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی و یا مدارس خارج از کشور مهاجرت کرده بودند –مثل همین جریان مهاجرت که در پنج، شش ماه گذشته جاری بوده- و الان بین راهروهای حجاب و مجلس در رفت آمد هستند نمیتوانند علمدار و میداندار تحول باشند و گاهی فقط یک پیشوند و پسوند سیاسی و حزبی با افراد موجود فرق خواهند داشت.
آنچه ضرورت بیان و نصحیت عمومی داشت در همین حد کفایت میکند تا خداوند چه تقدیر فرماید…
پینوشت:
۱- بیانات امام خامنهای در دیدار معلمان و فرهنگیان سراسر کشور (۱۷/۰۲/۱۳۹۳)
۲- سوره مبارکه النساء آیه ۹۵: مسلمانانی که نقصعضو ندارند و به جبهه نمیروند، هرگز مساوی نیستند با رزمندگان داوطلبی که با مال و جانشان در راه خدا میجنگند. خدا رزمندگانی را که با مال و جانشان میجنگند، برتری داده است بر کسانی که در جبهه شرکت نمیکنند.