از آذر ۱۳۹۹ تا آذر ۱۳۹۰ دقیقاً ۹ سال تمام میشود. یک سال کمتر از طول دو برنامه توسعه ۵ ساله و یک سال بیشتر از طول دو دولت!
از زمان شکلگیری آموزش و پرورش جدید در کشورمان از سال ۱۲۳۰ ه.ش (تأسیس دارالفنون) آموزش و پرورش تغییرات زیادی داشته است.
مهمترین تبلور این تغییرات را اگر بخواهیم بگویم چه در قبل از انقلاب اسلامی، چه در بعد از انقلاب اسلامی تغییرات در ساختار دروههای تحصیلی بوده است.
این عددها نشانه تغییرات بنیادین! بوده است:
۶-۶ به ۵-۳-۴ یا ۵-۳-۲-۱ یا ۳-۳-۳-۳
بعد از انقلاب اسلامی دو بار برای «تغییر بنیادی» یا «تحول بنیادین» نظام آموزشی تلاش شده است، اما مقاومت ساختار کهنه، افراد و اندیشههای کهنه و وابستگان به غرب و همچنین افراد سطحی و ظاهرگرا در برابر تغییر و تحول بسیار پر حجم بوده است.
بررسی سرنوشت این دو تغییر برای تجربه آینده و #گام_دوم_انقلاب بسیار حائز اهمیت است.
یک عنصر مشخص در دچار شدن طرحهای تحولی به بنبست اجرا، مدیران خسته، نارکارآمد، تنبل، وابسته فکری به غرب، سیاست زده و… بوده است.
نکته دیگر در تحقق اسناد تحولی این است که باور کنیم راه حل تحول در تکرار مصوبات و قانونگذاریها مکرر نیست!
اول باور، تعهد و التزام به قانون نیاز است و سپس «همت»، «شجاعت» و پیگیری در اجرای قانون. حقیقتاً در همه عرصهها نیازمند این هستیم از جمله تحول بنیادین در آموزش و پرورش؛
اگر میخواهیم #بروزآوری #سند_تحول_بنیادین و #فلسفه_تربیت مختص جمهوری اسلامی در گام دوم به بار بنشیند راهی جز تشکیل #دولت_جوان_حزبالهی نداریم. دولت جوان حزبالهی موانع (مدیران خسته، نارکارآمد، تنبل، وابسته فکری به غرب، سیاست زده) را بر طرف و زمینه (همت و شجاعت) را برای تحقق اهداف مساعد می کند.
فقط باید از سایه سنگین مسائل اقتصادی بر انتخابات این دوره به سلامت عبور کرد. حل بنیادین مسائل فوری نظام مثل اقتصاد و سیاست خارجه بدون تعلیم و تربیت ممکن نیست. رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانی در ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۹۵ با تبیین ارتباط هویت مستقل و رابطه آن با #اقتصاد_مقاومتی و #اقتصاد_بدون_نفت با #آموزش_و_پرورش را مورد توجه قرار می دهند و می فرمایند:
#هویت_مستقل، اوّلین چیزی است که ما بایستی در جوان خودمان، در نوجوان خودمان رشد بدهیم و پرورش بدهیم. بعد آنوقت اقتصاد مقاومتی معنا پیدا میکند.
اینجور نیست که بعد ما برای اینکه بخواهیم اقتصاد مقاومتی انجام بگیرد، مسئولین بالای دولتی بیایند بنشینند صد جلسه پشتسرهم تشکیل بدهند و مرتّب آئیننامه، مرتّب بخشنامه، مرتّب فلان؛ آخرش هم حالا به آن صورتی که کامل است انجام نگیرد. الان خب دارند تلاش میکنند که این اقتصاد مقاومتی تحقّق پیدا کند؛ وقتی روحیه، روحیهی استقلال و مقاومت و ایستادگی در مقابل دیگران نیست، خب سخت است دیگر.
وقتی عادت میکنیم که یک ذخیرهای را -که در خانهها معمولاً خانوادههای عاقل و بافکر ذخیرههایی نگه میدارند برای خودشان؛ ما هم یک ذخیرهی خداداد داریم و آن نفت است- مرتّب دربیاوریم و بفروشیم، مرتّب دربیاوریم و بفروشیم، بدون ارزش افزوده؛ یکوقت این را تبدیلش میکنیم به یک چیزی که دارای ارزش افزوده است، خیلی خب، قابل قبول است، امّا نخیر، بدون هیچ ارزش افزودهای، همین [فقط] درمیآوریم و میفروشیم…. نفت یعنی پول، نفت یعنی طلا؛ ما ارزش افزودهای از نفت بهدست نمیآوریم؛ ثروتمان را از زیر خاک درمیآوریم و میدهیم… این را نمیشود در حساب تراز تجاری قرار داد. اینها مهم است.
#هویت_مستقل وقتی بود، از اینجور زندگی کردن انسان دور میشود؛ آنوقت #اقتصاد_مقاومتی معنا پیدا میکند، #اقتصاد_بدون_نفت معنا پیدا میکند، #فرهنگ_مستقل معنا پیدا میکند. (۱۳۹۵/۲/۱۳)
یکی از کارهای اهالی تعلیم و تربیت تبین این مهم برای تحقق #دولت_جوان_حزبالهی است.